وجه دىن |
Other editions - View all
Common terms and phrases
آمد آنچه آنست که آید آیه ازین اساس است که اصل اگر الله امام اند ایشان ایشانرا با باز باشد که باطن باید بدان بدو بدین برابر بود به بهر آنکه بهشت بی پدید پس پنج پیش تا تأویل جسمانی چنانکه چون چهار چیزی حجت حد حدود حق خداوند خدای خدایتعالی خلق خویش خویشتن دارد داعی درست دست دعوت دلیل است دو دوازده دور دیگر دین راست راه رسول رکعت روحانی روزه روی زکوة سخن سوره سوی سه شد شریعت شود شهادة ظاهر عالم عقل علم علیه فرمان فریضه قرآن قول قوله تعالى کار کتاب كذا کرد کردن کرده کسی کلیمه کند کنند که اندر که او که این گفت گفتار گوئیم گوید گویم ما مؤمن مثل مر مرتبت مردم مرو مرورا مستجیب معنی میان ناطق نباشد نخ نخ افزوده نفس نماز نه نیز نیست واجب هر که هفت هم همچنانکه همه همی همیگوید یا یاد یعنی یک یکی